فانتزی های جدید
یکی از فانتزیام اینه : توی بیمارستان،یه پرستار فوق العاده زیبا وجذاب از اتاق عمل سریع میاد بیرون و داد میزنه:آقای دکتر؟آقای دکتر؟بیمار داره از دست میره من درحالی که لبخندی پرمعنا بر لب دارم سرمو میندازم پایین و از توی کشو دستکشمو در میارم ... پرستار بلندتر و با التماس میگه:آقای دکتر عجله کنید ،قلبش از حرکت ایستاده من بازهم با لبخندی معنا دار دستکشارو دستم میکنم ایندفعه همهءپرستارا ودکترا از اتاق میریزن بیرون و فریاد میزنن آقای دکتر آقای دکتر بیمار داره میمیره من که دسکشامو دستم کردم با خونسردی به چهرهءتک تکشون نگاه میکنم و میگم:
.
.
.
آقای دکتر طبقه بالا تشریف دارن بعد سطل آبو با پام هول میدم جلو و همینجور که دارم زمینو تی میکشم توی مه و غبار دور میشم …....!!!!!!
=========================
یکی از فانتزی هام این بود تو دانشگاه رشته کشاورزی بخونم.... بعدش گوجه فرنگی و خیار و کلم و کاهو و.... به هم پیوند بزنم درخت سالاد پرورش بدم. ^_^
=========================
فانتزی من اینه که یه فرش پونصد شونه بگیرم،هر شب سرمو رو یه شونه ش بذارم و بخوابم!!!
==========================
یکی از فانتزیام اینه که با ساپورت این دخترا که تو روزای یرفی هم ساپورت می پوشن رو دار بزنم.لا مصبا من دوتا شلوار میچوشم میام بیرون اون وقت شما با ساپورت میاین بیرون؟
=========================
فانتزی من اینه پسرایی ک غیرت ندارن و نابود کنم . . . دوتا پسری ک داشتن تو خیابون رامیرفتن و بهم فوش ناموسی میدادن و باکلی خنده میزدن روشونه هم و احساس صمیمیت میکردن..هعــــی
==========================
......دوستان نظر فراموش نشه........
نظـــــــر یـــادتـــــون نــــــره